معنای گناهان کبیره و صغیره در تفسیر «المیزان»
معنای گناهان کبیره و صغیره در تفسیر «المیزان»
گناهان در برابر خداى عظیم کبیره اند
«إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَرِیماً» (نساء – ۳۱)
عصیان و تمرد هر چه باشد از انسان که مخلوقى ضعیف است، و مربوب خداى تعالى است نسبت به خدایى که سلطانش عظیم است، کبیره و بزرگ است، ولى این مقایسه بین انسان و پروردگار او است، نه بین یک معصیت با معصیت دیگر، پس منافات ندارد که تمامى گناهان به اعتبار اول کبیره باشند، و به اعتبار دوم بعضى کبیره و بعضى صغیره باشند.
و بزرگى معصیت وقتى تحقق مىیابد که نهى از آن نسبت به همین که از معصیت دیگر شده مهمتر باشد، و جمله:” ما تنهون عنه …”، خالى از این اشاره و یا دلالت بر این معنا نیست، و دلیل بر اهمیت نهى تشدید خطاب است، یا به اینکه در خطاب اصرار شده باشد، و یا به اینکه مرتکبش به عذاب آتش تهدید گشته باشد، و یا به نحوى دیگر از آن اهمیت گناه استفاده شود.
” وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً” کلمه” مدخل” به ضمه میم و فتحه خا اسم مکان از ماده دخول است، و منظور از این مکان بهشت و یا مقام قرب الهى است، هر چند که برگشت هر دو به یک معنا است.
در این که آیه شریفه:” إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ …” دلالت دارد بر دو نوع بودن گناهان هیچ تردیدى نیست، که جامع بین آن دو به عنوان سیئات نامیده شده.
و نظیر این آیه در دلالت بر دو نوع بودن گناهان آیه شریفه زیر است، که مىفرماید:” وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ، وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَهً وَ لا کَبِیرَهً إِلَّا أَحْصاها”۱٫
چون وحشتشان از دیدن مطالب نامه دلالت دارد بر اینکه مراد از صغیره و کبیره گناهان صغیره و کبیره است.
معناى” سیئات” در عرف قرآن
حال ببینیم کلمه سیئات در عرف قرآن به چه معنا است، این کلمه که جمعش سیئات مىآید به طورى که از ماده آن (سین- واو- همزه) و هیات آن بر مىآید به معناى حادثه و یا عملى است که زشتى و بدى را با خود همراه دارد، و به همین جهت اى بسا که لفظ آن بر امور و مصائبى که آدمى را بد حال مىکند اطلاق مىشود، نظیر آیه:” وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ” ۲ (هیچ مصیبتى بتو نمىرسد مگر از ناحیه خودت)، و آیه” وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَهِ” ۳ (عجله دارند بلائى بر سرت آید) و اى بسا که بر نتایج معاصى و آثار خارجى و دنیوى و اخروى آن اطلاق شود، نظیر آیه شریفه زیر که مىفرماید:” فَأَصابَهُمْ سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا” ۴ (آثار شوم گناهانى که کرده بودند به ایشان رسید …) و آیه:” سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا” ۵، (بزودى آثار گناهانى که کرده بودند به ایشان مىرسد).
و این به حسب حقیقت به معناى سابق برگردد، و اى بسا بر خود معصیت نیز اطلاق مىشود، مانند آیه شریفه زیر که مىفرماید:” وَ جَزاءُ سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِثْلُها” ۶ (کیفر هر گناهى مصیبتى مثل خود آن است)، و سیئه به معناى معصیت، گاهى بر مطلق گناهان اطلاق مىشود، چه صغیره و چه کبیره، مانند آیه: ” أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ، سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما یَحْکُمُونَ” ۷، که در این آیه و آیاتى نظیر آن کلمه سیئات بر مطلق گناهان اطلاق شده است.
و شاید در مواردى این کلمه در خصوص گناهان صغیره اطلاق شود، مانند آیه مورد بحث که مىفرماید:” إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ …” چون با فرض اجتناب از گناهان کبیره دیگر گناهى جز صغیره باقى نمىماند.
و سخن کوتاه اینکه در دلالت آیه بر دو نوع بودن گناهان و انقسام آن به صغیره و کبیره در مقایسه آنها با یکدیگر هیچ تردیدى نیست و نباید در آن تردید کرد.
تکرار گناهان صغیره و اصرار بر آنها از بزرگترین کبائر است
البته نسبت به غیر آن نیز سهل انگارى نکنند چون گفتیم سهل انگارى در باره گناهان هر قدر هم که آن گناه صغیره باشد خود یکى از گناهان کبیره هلاکت آور است.
توضیح این که انسان وقتى گناهان کبیره را شناخت، و آنها را تشخیص داد، مىداند آنها محرماتى هستند که هرگز از ناحیه خداى تعالى به صرف تکفیر مورد اغماض واقع نمىشوند، مگر آنکه مرتکب آنها توبه نصوح بکند، و بطور قاطع از ارتکاب آنها پشیمان شود، و همین علم خود یکى از موجبات بیدارى آدمى، و انصرافش از ارتکاب آنها مىشود.
پس کسى نمىتواند به دلخوشى از این که اجتناب از کبایر، گناهان صغیره را محو مىکند هم چنان مرتکب گناه صغیره بشود. و اما شفاعت هر چند که حق است، الا این که در سابق که مباحثى پیرامون آن داشتیم، در بعضى از آنها خاطر نشان کردیم که شفاعت به حال آنهایى که در باره تکالیف الهى سهل انگارى مىکنند، و مثلا توبه و ندامت را استهزا نموده و به امید شفاعت هم چنان به ارتکاب گناه ادامه مىدهند هیچ سودى ندارد چون چنین کسى با بى اعتنائیش به امر خداى سبحان، مرتکب بزرگترین و هلاک آورترین کبایر شده، و دیگر راهى براى شفاعت باقى نگذاشته است.
و از همین جا مطلب قبلى ما خوب روشن مىشود، که گفتیم: بزرگى معصیت از شدت نهى از آن، فهمیده مىشود، اگر در نهى اصرار شده باشد، و یا بشدت صادر شده باشد، مىفهمیم این گناه کبیره است.
از آنچه تا کنون گفتیم شما خوانندگان عزیز مىتوانید به مقدار ارزش حرفهایى که در تفسیر این آیه زده اند پى ببرید اینک از آن سخنان چند وجه زیر را مىآوریم.
- مدیر
- اکتبر 14, 2018
- 7 بازدید