دنیاطلبی
دنیاطلبی
به طورکلی واکنشهای انسان در برابر دنیا و مقتضیات آن متفاوت است. هرکس بسته به نوع جهان بینی و نوع شناخت از پدیدهها و واقعیتهای جهان هستی، واکنشی متفاوت از خود نشان میدهد.پیامبر اعظم ، در یکی از دعاهای خود این گونه خطاب مینمایند: «اللهم ارنی الاشیاء کما هی؛ خدایا اشیاء و مخلوقات خود را آن چنان که هست، به من نشان بده». یعنی نگاه واقع بینی و حقیقت بینی زیرساخت برخورداری از قضاوت صحیح و جهان بینی صحیح است که در نهایت واکنشی معقول، انسانی و الهی را به همراه دارد و انسان را از رویکرد ناامیدی و علیهالسّلام ظلمانی دیدن جهان نجات میدهد و روحیه امیدوارانه زیستن را در او تقویت میکند؛ بنابراین یکی از راههای دستیابی به امید در زندگی، شناخت صحیح از واقعیات دنیا است. اگر تصورات و انتظارات ما از دنیا مطابق واقع باشد، ناامیدی به خود راه نخواهیم داد؛ زیرا یکی از ویژگیهای دنیا و مقتضیات آن، تحول، پستی و بلندی و فراز و نشیبهای آن است. پیشوایان دین با بیان این حقیقت ، در پی اصلاح نگرش مردم از دنیا بودند تا در پیشامدهای ناگوار زندگی، خود را نبازند و همواره آماده مقابله با مشکلات احتمالی باشند. حضرت علی علیهالسّلام میفرمایند: «دنیا دو روز است: روزی به نفع تو و روزی به زیان توست. اگر دنیا روی خوش به شما نشان داد، سرمست و مغرور نشوید و اگر به سختی دنیا دچار شدید، صبر و تحمل پیشه کنید».
روزی کسی با حالی پریشان خدمت امام صادق علیهالسّلام رسید و از سختی زندگی خود شکایت کرد. حضرت، زندان کوفه را به یاد وی آورد و فرمود: زندان کوفه چگونه است؟ آن مرد گفت: جایی تنگ و بدبو است که افراد در آنجا در بدترین شرایط به سر میبرند. حضرت فرمود: «تو نیز در زندان دنیا به سر میبری، با وجود این میخواهی در آسایش و خوشی باشی؛ مگر نمیدانی دنیا زندان مؤمن است».
بنابراین حضرت با ترسیم چهره واقعی دنیا برای وی، بار غم و اندوهش را کاستند و به او نیرویی تازه بخشیدند.
«و ما الحیاه الدنیا الا لعب و لهو و للدار الآخره خیر للذین یتقون ا فلاتعقلون؛
اگر دنیا مزرعه آخرت قرار نگیرد، بازیچه میشود و مردم مانند کودکانی که سرگرم اسباب بازیهایی چون مال و مقام و مانند آن شدهاند، مثل صحنه نمایش که یکی لباس شاه میپوشد، دیگری نقش نوکر را بازی میکند و سومی وزیر میشود؛ ولی ساعتی بعد که همه لباسها و نقشها کنار میرود، میفهمند که همه عناوین، خیالی بیش نبود. خیربودن آخرت به دلیل آن است که هم لذت هایش آمیخته به رنج نیست و هم زودگذر، موهوم و خیالی نیست. با توجه به آیات دیگر قرآن ، نباید این آیه را دعوت به رهبانیت و ترک دنیا دانست. کلمه «لعب» به کاری گفته میشود که قصد صحیحی در آن نباشد و کلمه «لهو» به کاری گفته میشود که انسان را از کارهای مهم و اصلی باز دارد.
الف) دنیا مثل بازی، مدتش کوتاه است.
ب) دنیا مثل بازی، تفریح و خستگی دارد و آمیختهای از تلخی و شیرینی است.
ج) غافلان بی هدف، بازی را شغل خود قرار میدهند. د: دنیاگرایی مثل بازی، انسان را از اهداف مهم باز میدارد.
«اعلموا انما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد کمثل غیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتراه مصفرا ثم یکون حطاما و فی الآخره عذاب شدید و مغفره من الله و رضوان و ما الحیاه الدنیا الا متاع الغرور؛بدانید که زندگانی پست دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی و زینت طلبی و فخر فروشی در میان خود و افزون طلبی بر همدیگر در اموال و فرزندان نیست؛ همانند بارانی که گیاه آن کشاورزان را به شگفتی وا دارد، سپس خشک شود و آن را زرد بینی، سپس کاه شود و در آخرت، عذابی شدید(برای گنهکاران) و مغفرت و رضوانی (برای اطاعت کنندگان) از جانب خداوند است و زندگانی دنیا جز کالای فریبنده نیست».
هرگاه دنیا را علیهالسّلام هدف و مقصد بنگریم، دنیا وسیله اغفال و غرور خواهد بود؛ ولی اگر دنیا را مزرعه آخرت، مقدمه و وسیلهای برای رسیدن به کمال بنگریم، دنیا و نعمتهای آن ارزشمند و سازنده خواهند بود؛ بنابراین از همین زندگانی دنیا، گروهی آن گونه بهره میگیرند که مغفرت و رضوان الهی را دریافت مینمایند و گروهی آن گونه که گرفتار عذاب شدید میشوند. این آیه به دوران مختلف زندگی انسان (کودکی و نوجوانی، جوانی و بزرگسالی) اشاره داشته و بیان میکند که در هر دورهای از عمر، یکی از جلوههای دنیا، انسان را مشغول میکند؛ دوران کودکی و نوجوانی، مشغول لهو و لعب است؛ دوره جوانی، در فکر زینت و زیبایی و دوره میانسالی و پیری، گرفتار تفاخر و تکاثر است.
پیامبر اعظم ، در شب معراج از خداوند سؤال کرد: … خداوندا! اهل دنیا کداماند و اهل آخرت کدام؟ خداوند فرمود: اهل دنیا کسی است که زیاد بخندد، زیاد بخوابد، زیاد خشمناک بشود، کمتر راضی باشد، به هر کس بدی کند، از او معذرت نخواهد و هر کس از او معذرت بخواهد، آن را قبول نکند. هنگام اطاعت خداوند کسل است؛ ولی موقع ارتکاب گناه شجاع و جری است. آرزوهای دور و دراز دارد، در صورتی که مرگش به وی نزدیک تر است. از نفس خود حساب نمیکشد، زیاد حرف میزند؛ ولی نفعش به مردم کم است. از خدا نمیترسد؛ ولی هنگام مشاهده غذا شاد و خندان میشود. بدان که اهل دنیا هنگام رفاه و وسعت رزق، خداوند را شکر نمیکنند، مردم را به چیزهایی دعوت میکنند که خودشان ندارند و بدیهای دیگران را به رخشان میکشند. پیامبر اعظم، عرض کردند: خداوندا! غیر از این عیبها، آیا در اهل دنیا خوبی هم هست؟ خداوند فرمود: ای محمد! عیوب اهل دنیا زیاد است. در وجود آنها جهالت و حماقت هست و در مقابل کسی که به آنها تعلیم میدهد، تواضع نمیکنند و در نفس، خود خود را عالم میدانند؛ ولی آنها در نزد عرفا جاهلاند. ای احمد! اما اهل آخرت؛ سیمای آنها نرم و مهربان است، حیایشان زیاد است، کمتر حماقت دارند، نفعشان به مردم زیاد است و مکر و کیدشان کم، مردم از جانب آنها در امان هستند؛ ولی خود آنها از مردم رنج میبرند. سخنانشان سنجیده و حساب شده است. همیشه از خود حساب میکشند و به نفس خود رنج میدهند و آن را سرزنش میکنند. چشمانشان میخوابد؛ ولی دل هایشان بیدار است. بیشتر از خوف خدا گریه میکنند و همیشه به ذکر خداوند مشغولاند. وقتی که مردم را کاتبان اعمالشان،غافل مینویسند، آنها را ذکرگویان مینویسند. در اول استفاده از نعمت، خدا را حمد میگویند و در آخر هم شکر میکنند. همیشه دعای آنها به سوی خداوند صعود میکند و سخنان آنها مسموع میباشد. ملائکه به وسیله دعای آنان در زیر حجابهای ملکوتی شاد و خرماند. خداوند دوست دارد همیشه سخنان آنها را بشنود؛ همان طور که پدر از شنیدن صدای فرزندش خوشش میآید. حتی در یک چشم به هم زدن هم از خداوند غافل نیستند. نه به طعام زیاد علاقه دارند و نه به زیاد حرف زدن و نه به زیادی لباس. همه مردم در نزد آنها مرده هستند. فقط خداوند است که در نزد آنها زنده است و بخشندهای است که هرگز نمیمیرد. به کسانی که از آنها روگردان شوند، کرم میکنند و هر کس بر آنان رو آورد، محبت بیشتر مینمایند. دنیا و آخرت در نزد آنها یکی است(یعنی آنها دنیا را فقط برای آخرت میخواهند)
- مدیر
- نوامبر 6, 2018
- 8 بازدید