تسبیح در قران به چه معناست
تسبیح در لغت به معنای خدا را به پاکی یاد و وصف کردن، او را از هرگونه بدی و هرآنچه شایسته او نیست، دور و مبرّا دانستن (تنزیه) است و به معنای ذکر و نماز نیز آمده است.
مفهوم تسبیح، گذشته از کاربرد بسیار آن در قرآن و احادیث و روایات ، در عرفان اسلامی نیز مطرح است.
دیدگاه قرآن
واژه تسبیح در قرآن دو بار در حالت مضاف
و واژههای هم ریشه با آن نود بار به کار رفته است که از آن میان بیشترین کاربرد را واژه سبحان دارد. پنج سوره مدنیِ حدید ، حشر ، صف ، جمعه ، تغابن و دو سوره مکیِ اسراء و اعلی با واژههای هم ریشه با تسبیح آغاز میشوند؛ به این سورهها «مسبّحات» میگویند.
مضمونی که در آیههای قرآنیِ مرتبط با تسبیح بسیار جلب توجه میکند، تسبیح گویی موجودات است. به بیان قرآن، چیزی نیست که به تسبیح خدا مشغول نباشد، ولی آدمیان به تسبیح موجودات پی نمیبرند.
از جمله مصادیق تسبیح کنندگان اند: آسمانها و زمین و هرچه در آنهاست
کوهها و پرندگان که همراه با داود علیهالسلام و در حالی که مسخَّر او هستند، به تسبیح مشغول اند
فرشتگان و حاملان عرش الاهی که خود را «مسبِّحون» میخوانند و در اعتراض به آفرینش انسانِ فسادانگیز و خونریز به تسبیح گو بودن خود افتخار میکنند.
در آیه ای هم از تسبیح گویی فرشتگان در کنار آمرزش خواهی آنها برای اهل زمین سخن رفته است.
نسبت تسبیح گویی با ایمان ورزی
از مضامین شایان ذکر در آیههای مرتبط با تسبیح، نسبت تسبیح گویی با ایمان ورزی است. قرآن در کنار ایمان از تسبیح گویی یاد میکند
و از کسانی سخن میگوید که هیچ چیز آنان را از ذکر خدا باز نمیدارد و بامداد و شامگاه به نیایش و تسبیح او مشغول اند.
به کار رفتن مضمون تسبیح در سه آیه از چهار آیه سجده مرجوع کنید بهید ربط وثیقِ اهل تسبیح بودن با بندگی و ایمان ورزی است. موسی علیهالسلام از خدا میخواهد که برادرش هارون را همراه و یاور او سازد تا خدا را تسبیح بسیار گویند و به یاد او باشند
و یونس علیهالسلام در ظلمات ندا در میدهد که «لااله الاّ انت سبحانک إِنّی کُنْتُ من الظالمین».
بنا بر قرآن ، اگر یونس از تسبیح کنندگان نبود، تا روز بعث در شکم ماهی میماند.
توصیه انبیا به تسبیح
در قرآن بارها به تسبیح گویی امر شده است. خداوند، پیامبر اکرم و برخی دیگر ازانبیا را به تسبیح گویی امر کرده و از ایمان آورندگان خواسته است که صبح و شام او را تسبیح گویند.
زکریای پیامبر نیز قوم خویش را به تسبیح گویی مدام فرا میخواند.
دیدگاه تفسیلی
بر آن است که تسبیح در قرآن دو وجه معنایی دارد: خدا را به پاکی یاد کردن و ان شاءاللّه گفتن. او برای وجه اخیر آیه ۲۸ سوره قلم را شاهد آورده است. فیروزآبادی نیز در تقسیم بندی خود ۳۱ وجه معنایی برای کاربرد تسبیح در قرآن بر شمرده است
برای واژه سبحان هم ــ که به همان معنای تسبیح است اما در حالت اسمی نه مصدری
ــ تفلیسی کاربردهایی چون پاکی و بری بودن از عیوب، شگفتی و نماز را در قرآن تشخیص داده است.
دیدگاه مفسران
مفسران در تفسیر آیات مرتبط با تسبیح، گذشته از شرح معنای لفظی تسبیح، متناسب با آیه موردنظر، و نقل اقوال و روایات مختلف، مطالبی بیان کرده اند.
← طبری در جایی این نظر را نقل کرده که تسبیح، نماز فرشتگان است و در تفسیر آیه ۴۱ سوره نور دو قول آورده است: نماز برای انسان است و تسبیح برای دیگر مخلوقات، نماز برای انسان است و تسبیح برای همه موجودات.
← به نظر شیخ طوسی ، تسبیح در مورد موجودات عاقل به همان معنای لفظی است، اما در مورد حیوانات و جمادات عبارت است از دلالت آنها بر وحدانیت خدا و صفات او.
← زمخشری
زمخشری در تفسیر آیه ۹۸ سوره حجر، تسبیح را «فزع الی اللّه» معنی کرده و گفته است که مراد ذکر دائم و کثرت سجود است.
طبرسی نیز با نقل این قول که نماز اختصاص به انسان دارد و تسبیح برای همه موجودات است،
بر آن است که تسبیح مکلفین به قول است و تسبیح جمادات به دلالت (غیرلفظی).
← فخررازی
فخررازی با نقل این قول که مفهوم تسبیح در قرآن به دو معنای تنزیه و تعجب آمده، موارد هر دو معنی را برشمرده است.
او نیز در تفسیر برخی آیات، مراد از تسبیح را نماز دانسته و در موردی به اختلاف نظرها درباره نوع این نماز اشاره کرده است.
به نظر فخررازی، مراد از مسبِح بودن همه اشیا، دلالت خلقت آنها بر تنزیه و قدرت و الاهیت و توحید و عدل خداست و خلقت موجودات عاقل به نحو اشدّ چنین دلالتی دارد
(که تسبیح حیّ مکلف را به دو طریق قولی و دلالی میداند و تسبیح بهایم و جمادات را به طریق دلالی)
(که مسبح بودن را لازمه ماهیت اشیا میداند)
به نوشته محمد رشیدرضا،
از آنجا که تسبیح بر منزه دانستن از هرگونه شر و بدی دلالت دارد، به خدا اختصاص یافته است و در مقابل آن، لعن است که بر دور دانستن هرگونه خیر و خوبی از یک موجود دلالت دارد. طباطبائی
با رد مجازی بودن کاربرد تسبیح برای برخی موجودات، بر آن است که در مورد همه موجودات، اطلاق لفظ تسبیح حقیقی است و مراد از تسبیح، تسبیحِ به قول است، اما قول لزوماً به لفظ نیست. او در تفسیر آیه ۴۴ سوره اسراء میگوید که مراد از تسبیح، صرفِ دلالت مسبح بر نفی شریک و نقص از خدا نیست چون در این صورت، آوردن عبارت «لاتَفْقُهون تَسْبیحَهُم» معنایی ندارد؛ دلالت را همه انسانها در مییابند.
دیدگاه تفاسیر عرفانی
در تفاسیر عرفانی قرآن با نگاهی متفاوت به تسبیح نگریسته شده و گاه از تسبیح در کنار تقدیس یاد شده است، کمااینکه «سُبّوح» (از اسماءاللّه) نیز معمولاً همراه با «قُدّوس» ذکر میشود؛ مثلاً در تفسیرالقرآن الکریم عبدالرزاق کاشی از تسبیح اهل سماوات به «تقدیس» تعبیر و گفته شده که اظهارصفات جمالی خداوند است و از تسبیح اهل زمین به «تحمید و تعظیم» تعبیر شده و آمده است که اظهار صفات جلالی خداونداست.
- مدیر
- نوامبر 11, 2018
- 22 بازدید